هدف

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هدف

هدف
برایان تریسی

پیشگفتار
در بسیاری از کشور های مختلف در سرتاسر دنیا از پنج دقیقه تا پنج روز سخنرانی کرده ام . اگر قرار
باشد مطلبی را به شما بگویم این خواهد بود : )) هدفهایتان را بنویسید ، برنامه ای برای دستیابی به آن
ها تدارک ببینید و هر روزتان را صرف این برنامه کنید ((
موفقیت یعنی داشتن هدف و هر چه دیگر هست وراجی و اضافه گویی است . زمان و زندگی شما
ارزشمند است . مهم ترین اتلاف و در زندگی زمانی اتفاق می اُفتد که بتوانید آن چه را در مدت چند ماه
به دست آورید ، در مدت چند سال به دست آورید . راه هدف گذاری و رسیدن به موفقیت آسان است ،
با استفاده از این روش های ساده از همه جلو می زنید .
من بارها و بارها به این نتیجه رسیده ام که کسی با هوش متوسط ، اگر هدف های روشن داشته باشد ، از
نابغه ای که نمی داند در زندگی دنبال چه می گردد پیشی می گیرد . ماموریت من این است که )) به
اشخاص کمک کنم تا به هدف هایشان به سرعت بیشتری اگر کمک من در میان نبود ، برسند . ((
این کتاب عصاره همه مطالبی است که آموخته ام .

مقدمه
در عصری زندگی می کنیم که زمان مناسبی برای انسان های خلاق برای میلیونر شدن است .
در جده سالگی دبیرستان را بدون مدرک ترک کردم و مشغول کار های مختلفی مثل ظرفشویی در هتل ،
شستن اتومبیل ، سرایداری شدم و در بعضی مواقع در مزارع و دامداری ها کار کردم . وقتی دیگر
نتوانستم کارگری کنم و کاری از این دست پیدا نکردم ، به کار فروش مشغول شدم ، تمام سعی خودم را
می کردمتا یک فروش بکنم . شروع خوبی در زندگی نبود .
روزی که زندگی ام تغییر کرد
روزی روی کاغذ نوشتم که میخواهم ماهی ۱۰۰۰دلار درآمد داشته باشم . کاغذ را تا کردم و در جیبم
گذاشتم .
سی روز بعد ، روش قطعی برای فروش پیدا کردم که از روز اول فروشم را سه برابر کرد . صاحب شرکت
آن را به کارفرمایی فروخت و به من پیشنهاد داد در ازای دریافت ماهی ۱۰۰۰دلار سرپرستی گروه
فروش را به دست بگیرم . هجده ماه بعد به کار به کار جدیدی پرداختم و مدیر فروش شدم ، و ۹۵
فروشنده داشتم . زندگی ام فراز و نشیب های فراوان داشته .
در این زمان بود که برای موفق شدن جدی شدم . دانستم که هدف گذاری تا چه اندازه مهم و تعین کننده
است .
همه می توانند این کار را بکنند
این نقطه نظرها در هر مکانی از دنیا کارساز است . اقدام به هدف گذاری منظم و حساب شده ما را از فقر
به ثروت و مکنت ، از شکست و ناکامی به موفغقیت و رضایت خاطر رسانده است . هر برنامه ای از برنامه
نداشتن بهتر است . حد و اندازه ای برای موفقیت وجود ندارد . محدودیت را تنها شما در ذهن خود تعیین
می کنید . این یکی از بزرگترین کشفیات است .

. ۱توانمندی های خود را آزاد کنید
موفقیت در هدف گذاری است و هر چیزی جز این فرع بر قضیه است . با داشتن هدف ، ذهن مثبت شما
به کار می اُفتد و نقطه نظرها و انرژی برای دستیابی به این هدف آزاد می شود . هدف چون تیری از کمان
در رفته به سوی هدفتان به حرکت در می آیید تا به آن اصابت کند .
)) مهم نیست از کجا می آیید ، مهم این است که به کجا می روید . اما این که به کجا می روید را شما و
اندیشه های شما مشخص می سازند . ((
تام هاپکینس مربی فروش می گوید : )) هدف سوخت کوره موفقیت است ((
شما دنیای خود را خلق می کنید
قدرت ذهن شماست که تقریباَ تمامی جنبه های زندگی شما را خلق می کند . افکار شما دنیایتان و همه
اتفاقات زندگی تان را شکل می دهند .
به آنچه بیشتر بیندیشید ، همان می شوید . دنیای بیرون شما در نهایت بازتابی از دنیای درون شماست و
آنچه را که فکر می کنید ، به شما منعکس می کند . به هر چه پیوسته فکر کنید ، صورت حقیقت پیدا می
کند .
افراد موفق به خواسته هایشان فکر می کنند ، و افراد نا موفق در مورد مسائل و نگرانی هایشان فکر
می کنند .
هدف جویی خود به خود
شما مانند کبوتران لانه یاب از توانایی هدف جویی برخوردارید . صرفاَ تصمیم گیری در این مورد که چه
می خواهید ، به سمت هدف خود به حرکت در می آیید و هدف هم به شما نزدیک می شود . درست در
زمان و مکان مناسب شما و هدفتان به هم می رسید .
ترس از رد شدن
مردم می ترسند اگر به موفقیت نرسند دیگران آن ها را مسخره کنند باید هنگام هدف گذاری محرمانه
عمل کنید و تا رسیدن به موفقیت کسی از کار شما متوجه نشود .
به سه درصد بالا بپیوندید
تحقیقات در دانشکده بازرگانی هاروارد نشان داد % ۳از افرادی که هدفهای مکتوب داشته اند ، ده
برابر % ۹۷درصد دیکر درآمد کسب می کردند .

تابلوی راهنمای جاده
اغلب مردم بی هدف به سفر زندگی می روند و نقشه راهی ندارند . حرکت می کنند و ببینند چه پیش می
آید و چندین سال را بی هدف می گذرانند .
خوشبختی مستلزم داشتن هدف است
ارل نایتینگل معهتقد است : )) خوشبختی مستلزم داشتن یک ایده آل یا یک هدف است ((
وقتی به جانب هدف هایتان حرکت می کنید ، شادمان تر و قدرتمند تر هستید و انرژی بیشتری دارید . با
هر قدمی که به سوی هدفتان بر می دارید ، بیشتر به این باور می رسید که می توانید هدفهای بزرگ تری
برای زندگی خود در نظر بگیرید و به ان برسید .
روشنی و شفاف بودن در حکم همه چیز است
هرچه درباره هدفهایتان علم و اطلاع بیشتری داشته باشید ، بیشتر می توانید از توانمندی های خود برای
رسیدن به این هدف ها استفاده نمایید . از تمام توانمندی های ذهن خود استفاده کنید .
ایجاد یک اشتیاق سوزان
اگر می خواهید به هدفی برسید ، باید اشتیاق سوزان داشته باشید . تنها وقتی اشتیاق شما به حد کافی
شدید شوداز انرژی و انگیزه درونی برخوردار می شوید که همه موانع را از پیش روی بردارید .
الگوی موفق کافه تریا
موفقیت مثل کافه تریا است باید قبل از رسیدن به آن بهای آن را پرداخت کنید . بسیاری از اشخاص
دچار این اشتباه می شوند که پس از موفقیت بهای آن را می پردازند . آن ها روبروی بخاری زندگی می
نشینند و می گویند : )) ابتدا به من حرارت بده تا بعد در تو هیزم بریزم ((
به گفته زیگ زیگلار )) آسانسور منتهی به موفقت خراب شده است ، اما پله ها همیشه وجود دارند ((
راه رسیدن به خوشبختی
از امروز باید برای خود هدف داشته باشید . حتا فکر کردن به هدفهایتان در شرایطی که هنوز قدم اول
را برنداشته اید ، شما را شاد و خشنود می کند باید مصمم شوید که یک موجود زنده و هدفمند هستید .

توانمندی های خود را آزاد کنید
. ۱تصور کنید از یک توانمندی ذاتی برخوردارید تا به هر هدفی که برای خود تعیین می کنید ، برسید .
دوست دارید به کجا برسید ؟ چه چیزهایی را به دست آورید ؟ چه کار کنید ؟
. ۲کدام فعالیت است که به شما بیشترین احساس معتا را می دهد ؟
. ۳به زندگی شخصی و کاری خود نگاه کنید و ببینید که چگونه اندیشه شما دنیایتان را آفریده است . چه
چیزی را می توانید و یا باید تغییر بدهید ؟
. ۴در اغلب مواقع به چه فکر می کنید ، درباره چه حرف می زنید
درباره آنچه که می خواهید یا آنچه که
نمی خواهید ؟
. ۵برای دستیابی به هدفهایتان چی بهایی را پرداخت خواهید کرد ؟
. ۶کدام اقلام را باید بلافاصله انجام بدهید تا پاسخ به پرسش های فوق را به دست آورید ؟

. ۲سر رشته امور زندگی خود را به دست بگیرید
یکی از شب ها در حالی که پشت میز آشپزخانه نشسته بودم ، ذهنم برقی زد . به این نتیجه رسیدم که
مسئول تمامی حوادثی هستم که تا پایان عمر برایم دست خواهد داد . هیچ کس به من کمک نخواهد کرد
.
کسی به نجات من نخواهد آمد . اگر تغییر نمی کردم ، چیز دیگری تغییر نمی کرد . من مسئول بودم .
کشف بزرگ
وقتی مسئولیت کامل در قبال زندگی خود را به دست می گیرید ، از کودکی به دوران بلوغ پرش می کنید.
بعضی از مردم در گذشته گیر کرده اند و نمی توانند به رهایی برسند .
بزرگترین دشمنان شما
احساسات منفی شما را زمین گیر می کنند ، شما را از پا در می آورند . خود را از شر احساسات منفی رها
کنید . وقتی احساسات منفی متوقف می شوند ، احساسات مثبت عشق ، شادی و اشتیاق جای آنها را پر
می کند و هم زندگی تان تغییر می کند .
توجیه نکنید
اولین ریشه مسبب احساس منفی ، توجیه کردن است . تا حدی خود و دیگران را توجیه کنید که حق
دارید . افرادی هستند به هر دلیلی که عصبانی هستند می خواهند نقش قربانی را بازی کنند و مشکلات
شان را تقصیر دیگران می اندازند . توجیح کردن احساس منفی شمارا زنده نگه می دارد . به محض آنکه
توجیح کردن را کنار می گذارید ، به شخص مثبت تر و موثر تری تبدیل می شوید .
سومین سبب احساسات منفی توجه داشتن بیش از اندازه به رفتار دیگران در قبال شماست .
چهارمین علت احساسات منفه که از همه بدتر است سرزنش کردن است . باید تمام درختان احساسات
منفی را قطع کنید .
مسئولیت در حکم پادزهر است
پادزهر تمام احساسات منفی این است که مسئولیت کامل زندگی خود را بپزیرید تا تمام احساسات منفی
که تجربه می کنید از میان برود .
احساسات مثبت قدرت می دهند ، احساسات منفی قدرت را می کیرند .

سلام آقای پریزیدنت ! در هر جا که کار می کنید باید خود را رئیس بدانید و احساس کنید برای خودتان
کار می کنید .
شما انتخاب می کنید شما تصمیم می گیرید
اگر چیزی در زندگی تان است که از آن ناراضی هستید خودتان مقصر هستید . خودتان باید شرایط را
عوض کنید .اگر از درآمد خود ناراضی هستید ، تصمیم بگیرید درآمد خود را اقزایش دهید .
شما مسئول انتخاب های خود ، مسائل مالی ، روابط و دیگر مسائل هستید . شما در قبال زندگی خود
مسئولیت دارید .
انتخاب دوست و همکار مناسب روی موفقیت و خوشبختی شما تاثیر دارد . اگر راضی نیستید برای تغیرات
اقدام کنید . باید مثل شرکتی مه سهامس در بازار همیشه رشد و سود دارد ، به رشد و بالندگی خود فکر
کنید . از گذشته شکایت نکنید و به آینده فکر کنید .
کانون کنترل خود را مشخص کنید
کسانی که کانون کنترل درونی دارند احساس می کنند که عهده دار زندگی خود هستند . احساس قدرت
و اطمینان خاطر می کنند . این اشخاص به طور کلی خوش بین و مثبت هستند و حاکم بر سرنوشت خود
هستند .
کسانی که کانون کنترلشان بیرونی است احساس می کنند تحت تاَثیر عوامل بیرونی از قبیل رئیس ، بدهی
های بانکی ،ازدواج ، مسائل دوران کودکی و موقیت جاری خود کنترل می شوند . در نتیجه احساس می
کنند بر زندگی خود حاکم نیستند . احساس ضعف ، خشم ، هراس و بی قدرت بودن می کنند .
هر چه بیشتر )) من مسئول هستم ! (( را تکرار کنید ، احساس قدرت و اطمینان خاطر می کنید .
مثلث طلایی ۱مسئولیت ، ۲کنترل ، ۳خوشبختی
هر چه مسئولیت بیشتری بپذیرید ، احساس کنترل بیشتری می کنید . هرچه احساس کنترل بیشتری
کنید ، خوشبخت تر و مطمئن تر می شوید . وقتی در زندگی احساس در کنترل بودن و مثبت بودن بیشتری
بکنید ، هدفهای بزرگتری برای خود در نظر می گیرید . در ضمن برای دستیابی به این اهداف انگیزه و
اراده بیشتری خواهید داشت . احساس می کنید سر رشته امور زندگی تان را در دست دارید و هر کاری
را که تصمیم بگیرد ، با آن می کنید .
این که از توانمندی نامحدود بهره دارید و مسئول کامل زندگی خود هستید
اکنون در شرایطی هستید
که به مرحله بعدی بروید و آینده آرمانی خود را طراحی کنید .

. ۳آینده خود را خلق کنید
همه رهبران بزرگ دارای یک کیفیت بزرگ هستند و آن کیفیت پنداره است . رهبران دارای پنداره
هستند ، اما غیر رهبرها پنداره ندارند .رهبران به آینده و به خواسته هایشان فکر می کنند که به کجا
برسند و چه کار کنند . کسانی که رهبر نیستند به گذشته فکر می کنند .
وقتی به آینده فکر می کنید ، در نقش یک رهبر ظاهر می شوید و به زودی به نتایجی می رسید که
رهبران به آن می رسند . در حالی که در لحظه اکنون تصمیم می گیرید ، باید به آینده فکر کنید .
باید در هر کاری که می کنید آرمان سازی کنید . در فرآیند آرمان سازی ، یک رویا و خیال پنج ساله برای
خود در نظر بگیرید و به این فکر کنید اگر وضع به به شکلی که شما می خواهید بشد ، ، به کجا می رسید .
اندیشه آسمان آبی را تمرین کنید
در اندیشه آسمان آبی ، فرض را بر این می گذارید که همه چیز برایتان امکان پذیر است . کافی است به
آسمان بلند آبی نگاه کنید و محدودیتی احساس نکنید . به چند سال آینده فکر می کنید و می بینید
زندگی تان به هر لحاظ عالی و بی کم و کاست است . بعد به جایی که امروز در آن قرار دارید می اندیشید
و از خود می پرسید : چه اتفاقی باید برای من بیفتد تا جایی در آینده به این هدفهایم دسترسی پیدا کنم؟
در رویاهایتان تجدید نظر نکنید به رویاهای بزرگ فکر کنید و هرگز رویاهای خود را کوچک نکنید .
هیچ محدودیت فکری در کار نیست . پیتر دروکر زمانی گفت : )) ما درباره کارهایی که در یک سال می
توانیم انجام دهیم برآورد بیش از اندازه می کنیم ، اما درباره کارهایی که در مدت پنج سال می توانیم
انجام بدهیم کمتر از اندازه برآورد می کنیم . ((
وقتی آینده عالی خود را در ذهن می بینی باید به تنها سوالی که مطرح می کنی و به آن پاسخ می دهی ،
)) چگونه ؟ (( . باشد .
صرفاَ انجام بدهید
تفاوت عمده میان موفقها و نا موفقها ، )) عمل گرا بودن (( موفقهاست . اگر ایده ای به ذهنشان خطور کند
، بلافاصله برای به عمل در آوردن آن دست به کار می شوند .
تقویم عالی خود را طراحی کنید ، تصمیم بگیرید چگونه می خواهید به سبک و طرز زندگی ایده عال خود
برسید . تقویم خود را به مدت یک سال طراحی کنید .

. ۴ارزشهای خود را مشخص سازید
افراد موفق و رهبران می دانند چه می خواهند ، چه باوری دارند و برای چه زندگی می کنند . ارزشها
شخصیت می سازند .
سطوح پنجگانه شخصیت
شخصیت شما از پنج حلقه درست می شود . در حلقه اول ، ارزش ها و در دایره خارجی آن ، باورهایتان
قرار دارند .
ارزش های شما ، باورهای شما را مشخص می سازند . باورهای که در مورد خود و دنیای پیرامون خود
دارید .
باورهای شما هم به سهم خود حلقه دوم شخصیت شما را مشخص می سازد که همه انتظارات و توقعات
شماست .
سطح چهارم شخصیت شما که از ناحیه انتظارات شما مشخص می شود ، نگرش و برداشت شماست . نگرش
و طرز تلقی شما بازتاب ارزشها ، باورها و انتظارات شماست .
حلقه پنجم ، یا سطح زندگی ، اعمال شماست . اقدامات بیرونی شما بازتاب ارزشها ، باورها و انتظارات شما
در بیرون از شماست به همین دلیل است که آنچه را در زندگی و کارتان به دست آورید بیشتر با توجه به
آنچه در درون شما می گذرد مشخص می شود .
باید بدانید که دقیقاَ چه می خواهید . استفان کاوی گفت : )) وقتی از نردبان ترقی بالا می روید ، مراقب
باشید که نردبان را به دیوار مناسب تکیه داده باشید . (( موفقیت بیرونی باید هماهنگ با ارزشهای
درونی باشد .
در اعماق وجود خود می خواهی به چه شهرتی برسی ؟ مهم نیست که از کجا می آیید مهم این است که به
کجا می روید ، هر لحظه در بهترین سطح خود ظاهر شوید .
باورتان را شناسایی کنید و ارزشهای خود را در هر زمینه ای بنویسید . به ارزشهای خود فکر کنید . با خود
صادق باشید ، انسجام شخصیت ، پایبندی به یک ارزش و ایستادن پای تعهد خود داشته باشید .

. ۵هدفهای واقعی خود را مشخص سازید
هدف هایتان باید صد در صد مشخص باشد . از خود سوال بزرگ بپرسید : می خواهم با زندگی ام چکار
کنم ؟ وظیفه شما این است که هدفهایتان را را مشخص سازید ، انگار که خانه رویایی خود را بر کاغذ رسم
می کنید .
تصمیم بگیرید که واقعاَ چه می خواهید . با هدفهای کلی و عمومی شروع کنید و به هدفهای مشخص تر می
رسید :
. ۱سه هدف عمده و اصلی شما در کار و حرفه تان کدامند ؟ . ۲در زمینه مالی کدامند ؟ . ۳در روابط
خانوادگی کدامند ؟ . ۴در زمینه سلامتی کدامند ؟
نگرانیهای اصلی خود را مشخص سازید چه عاملی شما را ناراحت می کند ؟ پس از شناسایی از خود بپرسید
: چگونه می توانید این مشکلها را حل کنید و سریعترین راه حل و فصل این مسائل کدامند ؟
در آمدتان را دو برابر کنید
اگر در کار فروش هستید وقت بیشتری را با خریداران بهتر سپری کنید . اگر مهارتهای خود را بهتر نکنید
اما تعداد دقایقی را که با هر مشتری صرف می کنید به دو برابر افزایش دهید ، به احتمال زیاد فرشتان
را دوبرابر می کنید .
برای اینکه تولید و بهره وری خود را دو برابر کنید % ۲۰از فعالیتهایی را که ارزش بیشتری دارند ،
شناسایی کنید و بعد انجام دادن این فعالیتها را به دو برابر افزایش دهید . کارهای خود را خلاصه تر
کنید ، اما کارهایی کنید که ارزش بالاتری دارد .
روی شغل و حرفه تان ، زندگی مالی ، زندگی خانوادگی و موارد دیگر عصای جادویی را تکان دهید .
شش ماه برای زندگی
اگر امروز بفهمید که بیش از شش ماه دیگر زنده نخواهید بود ، این شش ماه آخر زندگی تان را چگونه
خواهید گذراند ؟ وقتی این سوال را از خود پرسیدید آنچه به ذهنتان خطور می کند ارزشهای راستین
شماست . به ندرت کسی می گوید: )) باید به دفترم بروم و با چند مشتری تماس بگیرم ((
قلم و کاغذی بردارید و فهرستی رویایی از حاوی یکصد رویا برای خودتان و زندگی تان بنویسید انگار که
محدودیتی در کار نیست و ببینید چگونه هدفهایتان با سرعتی که تصورش را نمی توانید بکنید تحقیق
پیدا می کند .

اگر فردا یک میلیون دلار پول نقد برنده شوید و این پول معاف از مالیات هم باشد ، چگونه زندگی تان را
تغییر می دهید ؟
کاری را که دوست دارید انجام بدهید و از شکست نترسید
در هدفهای کوتاه مدت و بلند مدت از خود بپرسید : در هر یک از زمینه های زندگی ام میخواهم به کجا
برسم ؟ لحظات شاد زندگی خود را شناسایی کنید .
در دنیایتان دوست دارید چه تفاوتی ایجاد کنید ؟ منتظر آن نشوید که روزی در آینده همه چیز در شرایط
آرمانی خود قرار بگیرد . به جای آن ، از همین امروز شروع کنید .
شفاف بودن سببی است تا رویاهایتان به واقیت تبدیل شود . هرچه بیشتر به هدفهایتان فکر کنید ،
سریعتر صورت تحقق به خود می گیرند .

. ۶درباره هدف اصلی خود تصمیم بگیرید
پیتر دروگر می گوید : هرگاه دیدید کاری انجام شده ، بدانید که فکری وسواس گونه در مورد ماَموریتی
وجود داشته است (( وقتی قصد معین و مشخصی داشته باشید که درباره اش بیندیشید ، حرف بزنید و
به طور دائم روی آن کار کنید ، دنیای بیرون شما چونان یک تصویر آینه ای این را منعکس می کند .
کورتکس مشبک خود را فعال کنید
کورتکس مشبک جزعه کوچکبه یک انگشت شباهت دارد ، شبیه مراکز تلفن یک اداره بزرگ رفتار می
کند. وقتی پیامی در زمینه هدف را به کورتکس مشبک می فرستید ، این بخش از مغز شما را نسبت به
اشخاص ، اطلاعات و فرصت های مناسبی که در محیط و پیرامونتان وجود دارد ، حساس و هوشیار می کند
و سبب می شود که شما به هدف خود دست پیدا کنید . هر پیام هدفی که به کورتکس مشبک خود مخابره
کنید ، شما را نسبت به آن و برای دستیابی به هدفی که انتخاب کرده اید گوش به زنگ می کند .
هدفهای بسیار عظیم و دور از دسترس برای خود تدارک نبینید . این نوع هدف گذاری اساس یاَس و
نومیدی شما را فراهم می سازد .
سوال بزرگ
اگر می دانستید که شکستی در کارنخواهد بود، چه هدف بزرگی را برای خود تعیین می کردید ؟ تنها
محدودیتی که وجوددارد این است که تا چه اندازه می خواهید به این هدف برسید و تا چه مدتی حاضرید
که برای دستیابی به آن تلاش کنید .
به هدفتان فکر کنید
هدف اصلی و عمده شما هرچه باشد ، آن را مکتوب کنید و برای تحقق آن دست به کار شوید .
. ۷باورهایتان را تحلیل کنید
آنچه را با تمام وجود باور داشته باشید به آن می رسید دکتر ویلیام جیمز ، استاد دانشگاه هاروارد ، در
سال ۱۹۰۵گفت : )) باور ، واقعیت را رقم می زند . (( او گفت : )) بزرگترین انقلاب در نسل من کشف
این نکته است که اشخاص با تغییر دادن برداشت های ذهنی خود می توانند دنیای بیرونشان را متحول
سازند . ((
ناپلئون هیل می گفت : ))آن چه را ذهن انسان بتواند تصور و باور بکند ، می تواند به آن دست یابد ((.
تصویر ذهنی شما مقدم است و سطح عملکرد و اثر بخشی شما را در هر کاری که بکنید مشخص می سازد .
بدترین باورها ، بامرهای خود محدود کننده است . اگر احساس کنید محدود هستید ، خواه واقعیت داشته
باشد یا نداشته باشد ، برای شما شکل حقیقت پیدا می کند .
می توانید یک نابغه شوید
به گفته دکتر هووارد گاردنر ، پایه گذار هوش چند گانه ، هر کس دست کم ده هوش متفاوت دارد که در
هر یک از آن ها می تواند به شرایط نبوغ برسد . شما می توانید در زمینه هنر و طراحی ، تجارت و بازرگانی
، نواختن مویقی ، ورزش ، کنار آمدن با دیگران ،شناخت خود در سطح نوابغ قرار بگیرید .
باورهای مورد علاقه خود را انتخاب گنید
تصور کنید فروشگاهی وجود دارد که باور می فروشد . توصیه من این است . این باور را بخرید : ۰۰
سرنوشت من مقدر است که یک موفق به تمام معنی در زندگی باشم ((
وانمود کردن
وقتی مانند اشخاص موفق و سطح بالا راه بروید ، حرف بزنید و کار کنید ، خیلی زود مانند اشخاص سطح بالا
احساس می کنید . مطمئن باشیددر کوتاه زمانی مانند این اشخاص خواهید شد .

. ۸از آغاز شروع کنید
همه وزه قبل از اینکه به سفرتان ادامه بدهید به نقشه نگاه می کنید تا جایگاه فعلی تان را مشخص
سازید . نقطه شروع خود را مشخص سازید . امروز دقیقاَ در گجا قرار دارید ، در چه موقیتی به سر می
برید .
برای کسب درآمد بیشتر باید نرخ ساعتی درآمد خود را مشخص کنید و سع کنید درآمد خود را بیشتر از
این مبلغ کنید . از خود به همان اندازه که از دیگران متوقع هستید ، متوقع باشید . از انجام دادن هر
کاری که به اندازه نرخ ساعبی شما به شما پول نمی دهد خودداری ورزید .
بعد از مشخص کردن هدف مالی ، باید ارزش دارایی هایی خود را به طور کامل مشخص کنید . ارزش
خالص دارایی های خود را محاسبه کنید و این رقم را از رقم هدف بلند مدت مالی خود کم کنید . بعد عدد
به دست آمده را به تعداد سال هایی که میخواهید برای رسیدن به هدفتان کار کنید تقسیم کنید . مبلغ
پس انداز خود را به دست می آورید .
تمامی جنبه های زندگی شغلی خود را بررسی کنید . آیا کاری هست که شروع کرده اید و اگر علم و
اطلاعات امروز خود را قبلاَ می داشتید ، آن را شروع نمی کردید ؟
باید آماده ایجاد تغیرات لازم برای بهتر شدن کسب و کار خود باشید .
چیست که برایتان تولید مانع می کند ؟
از خو د سوال کنید که چرا این مبلغ پول مورد نظر را بدست نمی آورید . چه مانعی بر سر راهتان قرار
دارد . از افراد موفق در اطرافتان این سوال را بپرسید .
به مهارت های خود رسیدگی کنید . بینید چه بخشی از کار شما حساسیت بیشتری دارد و مشخص کنید
کدام کار است که که بهتر از ئیگران انجام می دهید .
در کدام مهارت ضعیف هستید و کدام کار را دیگران از شما بهتر انجام می دهند ؟ با خود صادق باشید
وپاسخ درست به خود بدهید .
مهمترین دارایی شما توانایی کسب در آمد شماست که چگونه استعداد و مهارتهایتان را در بازار به کار
می گیرید . هرگز به خود اجازه ندهید که در محدوده عمل مشخصی گیر بکنید ، به خصوص اگر از وضع و
شرایط شغلی فعلی خود راضی نیستید .
جیم کالینز در کتاب پر فروش از خوب به عالی ، می نویسد باید بخواهید که از خود و از حرفه تان سوالات
دقیق و گاه ظالمانه بکنید تا بتوانید موانعی را که مانع پیشرفت شما می شوند ، از میان بردارید . این
سوالات ظالمانه کدام است ؟ )) شروع خوب نیمی از کار است ((

. ۹پیشرفت خود را اندازه بگیرید
هدف گذاری به شما امکان می دهد تا به مراتب بیش از دیگران از توان فکری خود استفاده کنید . در
صورتی که هدفی در کار باشد بهتر به وظیف خود عمل می کنید . هر چه این ها را بیشتر در کامپیوتر ذهن
نیمه هشیار خود برنامه ریزی کنید ، بهتر برایتان عمل می کند و سریع تر می توانید به هدف خود
دستیابی پیدا کنید .
وقتی مراحل مختلف را می گذرانید تا کار مهمی را به انتها ببرید ، با هر موفقیتی که به دست می آورید ،
اندورفین در بدنتان جاری می شود . به احساس شادمانی ادامه دار می رسید . وقتی به جانب هدفتان در
حرکت هستید ، در شرایطی ظامیخته از وجد و نشاط به سر می برید .
عادت کنید که کار خود را به انتها برسانید ، کار به اتمام نرسیده منبع استرس و اضطراب است . کار را به
عقب نیندازید .
تفاوت زیادی بین )) حلقه باز (( و یک ))حلقه بسته (( است . بستن و به اتمام رساندن کارها در زندگی
بعث شادی می شود . تمام نکردن کارها منبع اصلی استرس ، نا رضایتی و یا حتا شکست و ناکامی است .
تا زمانی که برای کارتان تاریخ انجامی مشخص نسازید ، نمی توانید در زندگی خود موفق شوید .
هدف های بلند مدت خود را در قالب سال، ماه ، هفته و حتا ساعت در نظر بگیرید .
اگر می خواهید درآمد ساعتی خود را افزایش دهید ، راهی پیدا کنید که در مهمتری کارها یی که دارید و
می کنید بهتر و باز هم بهتر شوید .
پس انداز کنید حتا اگر درآمد کمی دارید .
اگر می خواهید در زمینه مالی به موفقت بیشتر برسید ، به مبلقی که در هر ساعت دریافت میکنید دقیق
شوید ، به میزان فروش هفتگی خود توجه نمایید . اگر میخواهید در روابط خود موفق شوید ، به دقایقی
که با اشخاص مهم در زندگی تان رودر رو می شوید و با هم صرف وقت می کنید توجه نمایید .

. ۱۰راه بندان را از میان بردارید
موفق ها بیشتر از نا موفق ها شکست می خورند چون راه های بیشتری را امتحان می کنند . به زمین می
خورند ، دوباره بلند می شوند و از نو امتحان می کنند تا اینکه برنده شوند .
به گفته هنری فورد : )) شکست صرفاَ فرصت مناسبی است تا بهتر از قبل شروع کنیم ((
به راه حل ها فکر کنید
موفق ها شیوه خاصی دارند که ما آن را )) جهت راه حل (( می نامیم . اشخاص راه حل گرا پیوسته مترصد
دستیابی به راه حل هایی می شوند که مانع را دور بزنند ، از روی آن پرش کنند و یا آن را از سر راه
بردارند .
هرچه بیشتر به راه حل ها دقیق شوید ، مسائل بعدی را بهتر و سریع تر حل می کنید .
به درون خود دقیق شوید
از خود بپرسید : در من چیست که مرا با مشکل رو به رو می سازد ؟ با خود به طور صد در صد صادق
باشید .
موانع اصلی در حد فاصل میان شما و هدف هایتان معمولاَ ذهنی هستند . اگر می خواهید به آن چه امکان
پذیر است دست پیدا کنید ، باید با این موانع شروع کنید و آن ها را از میان بردارید .
موانع مهم بر سر راه موفقیت
دو عامل مهم بر سر راه موفقیت ترس و تردید است . ترس از شکست ، فقر ، خجالت یا مورد بی اعتنایی
قرار گرفتن . مردم بخاطر ترس کمتر کمتر از یکبار کاری را انجام می دهند .
مانع ذهنی دوم رابطه مستقیم با هراس دارد ، تردید به خود و دودلی است . خود را با دیگران مقایسه
می کنیم و احساس نا بسنده بودن و حقارت می کنیم نمی توانیم از پس چالش های موجود بر آییم و به
هدف های خود دست یابیم .
پادزهر تردید و هراس ، شجاعت و اعتماد به نفس است . هرچه شجاعت و اعتماد به نفس بیشتری داشته
باشید ، هراس و تردید شما کمتر می شود ،احساسات منفی کمتر می توانند روی رفتار و عملکرد شما تاَثیر
بگذارند .

هدف های بزرگ و چالش داری انتخاب کنید
برای اینکه از راحتی و درماندگی فاصله بگیرید باید برای خود هدفهای بزرگ و چالش داری در نظر بگیرید
و این هدفهای بزرگ را به اجزای کوچکتری تقسیم کنید ، زمان رسیدن به آن را مشخص سازید و روی آن
کار کنید .
مانع را به عنوان یک هدف تعریف کنید
وقتی به مانعی که مانع از پیشرفت شما می شوند بر خوردید ، آن مانع را به عنوان یک هدف مثبت
بنویسید . مثلاَ )) هدف من این است که پیوسته بر مهارت های خود بیفزایم تا در شمار ۱۰درصد اول
کسب دخل کنندگان در زمینه فعالیت خود قرار بگیرم ((
فهرستی از از همه اقداماتی که می توانید به عمل آورید تا بر دانش خود بیفزایید تهیه کنید . زمان
رسیدن به هدف را مشخص کنید و یک وظیفه و کار مهم را انتخاب می کنید و بلافاصله روی آن دست به
کار می شوید .
تقریباَ هر مسئله ای را می توان حل کرد و برای وهر مشکلی راه حلی وجود دارد . باید عواملی که سرعت
شما را برای رسیدن به هدف کم کی کند پیدا کنید و بعد تمام وقت خود را روی حل کردن موانع سر راه
بگذارید . با حذف کردن موانع عمده در مدت چند ماه کاری را که دیگران در مدت چند سال انجام می
دهند ، به پایان می برید .

. ۱۱در زمینه کاری خود به تخصص برسید
شما باید به آنچه که می توانید برسید . بازار تنها به بهترینها پاداش می دهد . برای عملکرد متوسط
پاداش متوسط می دهند و به کسانی که کمتر از حد خودشان ظاهر می شوند اجر ناقابل می دهند . در آمد
شما تحت تاَثیر سه عامل مشخص می شود : اول ، کاری که می کنید ، دوم آن کار را به چه خوبی انجام می
دهید و سوم ، شدت دشواری جایگزین کردن شما .
یکی از کیفیات موفق ترین انسان ها این است که در نقطه به خصوصی در کارشان تصمیم می گیرند که به
حد اعلا برسند .
قانون آهنین بهسازی شخصی
لس براون ، سخنران الهام بخش ، می گوید : )) برای رسیدن به چیزی که قبلاَ به آن دست نیافته اید ،
باید تبدیل به کسی شوید که قبلاَ نبوده اید . ((
برای بیشتر داشتن ابتدا باید بیشتر بشوید .
برای شروع رسیدن به بهترین ها باید این سوال را بپرسید : چه دانش ، مهارت و اطلاعات اضافی احتیاج
دارم تا در ماه ها و سال های آینده به صف مقدم برسم و جلوتر از دیگران قرار بگیرم ؟
خود را برای سه یا پنج سال آیندهدر نظر بگیرید و فرض کنید یکی از پر درآمد ترین شخص حاضر در
صنعت خود هستید . برای رسیدن در این موقیت چه کاری باید انجام دهید ، چه مهارت هایی را باید یاد
بگیرید .
در صورت لزوم تغییر شغل بدهید . کدام تک مهارت است که اگر آن را رشد و توسعه دهید ، بیشترین
تاَثیر مثبت را بر شغل و حرفه شما بر جای می گذارد ؟
پر درآمد ترین اشخاص در هر زمینه فعالیت امتیاز هشت ، نُه و یا ده را در حوزه های کلیدی و تعیین
کننده دریافت می کنند . هدف شما هم باید همین حوزه های مهم و کلیدی کارتان را در نظر گرفتید ، برای
بر طرف کردن مشکل و نقطه ضعف موجود هدفی را در نظر بگیرید ، برنامه ریزی کنید ، معیار ها و ضوابطی
برای خود انتخاب کنید و زمان رسیدن به هدف را مشخص کنید . برای رسیدن به نتایج ملموس تلاش
کنید . در مدت یک هفته ، یک ماه یا یک سال در این مهارت در سطح عالی قرار می گیرید و تبدیل به یک
متخصص بهتر می شوید .
بسیاری از مهارت ها به یکدیگر وابسته اند گاه باید مهارت هایی را بیاموزید که لزوماَ آنها را دوست
ندارید . این بهایی است که باید بپردازید تا در زمینه کارتان به حد اعلا برسید . همه مهارتها فرا گرفتنی
هستند .

بدترین تصمیمی که می توانید بگیرید این است که به خاطر نداشتن یک مهارت ، کاری را ماهها و سالها به
تعویق بیندازید .
تصمیم بگیرید در مدت یک ، دو یا سه سال در کاری بهترین شوید . مهیای آن باشید که بهای این کار را
بپردازید .
فرمول سه به علاوه یک
اول در زمینه مهارت مورد علاقه خود روزانه پانزده تا سی دقدقه مطالعه کنید .
دوم به نوارهای آموزشی گوش دهید .
سوم ، در زمینه کاری خود در همایشها شرکت کنید .
چهارم در حداقل زمان ممکن آنچه را که آموخته اید ، به مرحله اجرا در آورید . هر بار که ایده خوبی
می شنوید ، آن را امتحان کنید .
هر آنچه را که می آموزید بیشتر به کار ببندید و تمرین کنید ، سریع تر در مهارتی که به دست آورده اید
کامل می شوید .

. ۱۲با اشخاص مناسب معاشرت کنید
در زندگی و تجارت همه جیز در روابط خلاصه می شود . هرچه اشخاص بیشتری را بشناسید ، هر چه
اشخاص بیشتری به شما ارادت مثبت داشته باشند ، میزان موفقیتتان در کاری که می کنید افزایش
می یابد .
برای دستیابی به هدفهای خود به سه گروه از اشخاص احتیاج دارید . اول کسانی که در کسب و کار شما یا
در پیرامون آن قرار دارند . گروه دوم ، افراد خانواده و دوستان هستند و کسانی که بیرون از چرخه
اجتمایی و شغلی شما واقع شده اند .
باید از قانون اول کاشتن و بعد برداشت کردن پیروی کنید . باید برای دیگران منبع ارزشمندی باشید تا
بیشتر به شما کمک کنند .
بلند مدت بیندیشدید و بلند مدت سرمایه گذاری کنید
فهرستی از افراد برجسته در جامعه خود تهیه کنید . هر بار دلیلی برای برقرار کردن رابطه با آنها پیدا
کنید و به آنها نامه بنویسید .
بارون دو روتشیلد زمانی نوشت : )) با کسی بی جهت معاشرت نکنید (( . اگر می خواهید در زندگی به
درجه بهترین برسید نمی توانید با کسانی دمخور شوید که در زندگی هیچ هدفی را دنبال نمی کنند . باید
خوئخواه باشید به خود و آیندتان بیندیشید .
در زمینه برقراری روابط با دیگران به سطح تخصص برسید . همیشه با دیگران به محبت و مهربانی رفتار
کنید . ادب را فراموش نکنید . )) با دیگران آن گونه رفتار کنید که می خواهید با شما رفتار کنند ((
با هر کس که ملاقات می کنید
در منزل یا محل کار- طرز برخوردتان باید به گونه ای باشد که انگار با یک
مشتری یک میلیون دلاری حرف می زنید . با اشخاص به گونه ای رفتار کنید که گویی با مهم ترین آدم دنیا
حرف می زنید .
امت فاکس زمانی گفت : )) اگر باید گستاخ باشید ، با غریبه ها گستاخ باشید ، اما با افراد خانواده با ادب و
با اخلاق برخورد کنید . ((

. ۱۳دست به کار شوید
توانایی شما برای تسلط بر مهارت برنامه ریزی و انجام دادن کارهای مختلف به شما امکان می دهد که به
مراتب بیش از اغلب مردم به موفقیت دست پیدا کنید .
در تحقیقات یکی از نشریات نشان داد که ، کلیه شرکت هایی که برنامه ریزی استراتژیک داشتند موفق
بودند . بر عکس کلیه شرکت هایی که این کار را نکرده بودند ورشکسته شده و صحنه فعالیت را خالی
کرده بودند .
الک مکنزی ، متخصص مدیریت زمان ، گفته است : )) دست به کار شدن بدون برنامه ریزی ، زمینه ساز
اصلی همه شکستهاست . ((
اسکات مک نیلی می گوید : )) در شروع کارهای تجاری ، مجبورید که هر سه هفته یک بار همه فرضیه های
قبلی خود را به کنار بگذارید .
هر دقیقه ای که صرف برنامه ریزی بکنید ، در وقت ، پول و انرژی شما برای رسیدن به نتایج مطلوب
صرفه جویی می کنید . برای شروع قلم و کاغذ را بردارید و آن چه به ذهنتان برای رسیدن به اهدافتان
می رسد یادداشت کنید . وقتی به موارد جدید رسیدین آن ها را یادداشت و به فهرست خود اضافه کنید
همیشه به فهرست خود نگاهی بیندازید و با دریافت اطلاعات جدید به روز کنید .
اولویت انجام همه کارها را مشخص سازید .کدام کارها باید اول انجام شود و کدام کارها را در مرحله
بعدی انجام شوند . هیچ برنامه ای در شروع کامل نیست . اغلب برنامه ها قبل از رسیدن به هدف ، بار ها
و بار ها با شکست مواجه می شو.ند .
وقتی برای تحقق هدف جدیدی تلاش می کنید ، بلافاصله با موانع و مشکلاتی روبرو می شوید . ممکن است
شکست بخورید . باید انتظار این را داشته باشید . این کاملاَ طبیعی و نرمال است .
همیشه روی کاغذ بیندیشید و زمان را مشخصص کنید .
برنامه ریزی کلید موفقیت است هر چه بهتر برنامه ریزی کنید ، منابع و فرصتهای مطلوب بیشتری به سمت
شما حرکت می کند و شما بهتر به هدفهای خود دست پیدا می کنید .

. ۱۴مدیریت زمان را رعایت کنید
برای رسیدن به هدفهایتان باید زمان را در کنترل خود در بیاورید . مدیریت زمان یک مهارت است و
مانند هر مهارت دیگری یاد گرفتنی است . با تمرین و تکرار می توانید به یکی از نتیجه گراترین افراد در
حوزه کاری خود تبدیل شوید .
باید انتخابهای جدید بکنید و تصمیماتی بگیرید که با آن چه می خواهید به آن دست یابید همخوان باشد .
نقطه شروع مدیریت زمان، تصمیم گیری در مورد هدف است . بعد از آن باید هدفهای خود را اولویت
بندی کنید . باید به طور کامل در هر دقیقه روشن باشید و بدانید در آن لحظه چیست که برای شما
بیشترین اهمیت را داراست .
برای اینکه تشخیص بدهید چه کاری درست یا نادرست است ابتدا باید هدفتان را مشخص کنید . بعد
تمام فعالیتهای خود را به دو گروه )) الف (( و )) ب (( تقسیم کنید .
فعالیت از نوع )) الف (( کاری است که شما را به سمت هدفتان راهنمایی می کند . هرچه سریعتر و
مستقیم تر این کار را بکنید ، بهتر است . فعالیت از نوع )) ب (( شما را به هدفی که برایتان مهم و
ارزشمند است راهنمایی نمی کند .
باید زندگی خود را به کمک فهرستهای هدفها و پروژه های بلند مدت ، میان مدت و کوتاه مدت برنامه
ریزی کنید .
بهتر است هر شب برای روز بعد برنامه ریزی کنید . این گونه ذهن نیمه هوشیار شما تمام مدت شب روی
برنامه فردای شما کار می کند . وقتی صبح از خواب بیدار می شوید ، در شرایطی قرار می گیرید که اقلام
روی فهرست خود را به مرحله عمل در آورید .
باید کارهای اضطراری را از کارهای مهم جدا کنید
کارهای اضطرار گونه تحت تاَثیر فشار های بیرونی تعیین می شوند . این کارها زود باید انجام شوند و تحت
تاَثیر فشارهای بیرونی است در واکنش به کارهای اضطراری ، به شکل صحبتهای تلفنی ، حالات اضطراری ،
اورژانس و تقاضاهای رئیس و مشتریانشان می گذارند .
اما کارهای مهم کارهایی هستند که به آینده بلند مدت شما خدمت می کنند . بعضی از این وظایف برنامه
ریزی ، سازماندهی ، مطالعه کردن ، پژوهش درباره مشتریان و تعیین اولویتها قبل از دست به کار شدن
هستند .

قانون ۸۰به ۲۰را رعایت کنید
قاعده ۸۰به ۲۰می گوید که ۲۰درصد فعالیتهای شما ، ۸۰درصد ارزش همه کارهایتان را در بر می
گیرد . اگر در فهرست شما ده کار و وظیفه گنجنده شده است ، دو مورد آنها ارزشی به اندازه هشت مورد
بعدی دارد .
مسامحه کردن خلاق را تمرین کنید
بعد از شناسایی ۲۰درصد کارهای مهم باید در مورد کارهای دیگر )) مساحمه کردن خلاق (( را تمرین
کنید . از آنجا که نمی توانید همه کارها انجام دهید ، باید در انجام بعضی از کارها مساحمه کنید . مساحمه
را روی ۸۰درصد کاری که ارزش چندانی ندارد انجام بدهید . بیشتر وقت خود را روی کارهایی بگذارید
که پیامد ها و نتایج مهم بر جای می گذارند .
روش )) الفبا ((
روش دیگر اولویت بندی کارها روش الفبا است . باید فهرست کارهایتان را مرور کنید و از الف ، ب ، ج ،
د ، ه قرار بدهید .
کاری که با حرف الف شروع کرده اید بسیار مهم است و پیامد های مهمی برایتان دارد ، باید اول انجام
شود .
اگربیش از یک کار را با حرف )) الف (( مشخص کرده اید آنها را اولویت بندی کنید . ))الف، ((-۱
))الف)) ، ((-۲الف-. ((۳
کار ))الف – ((۱را مشخص کنید و اول از همه انجام دید . و به ترتیب اولویتهای دیگر پیش بروید .
تا زمانی که کاری از نوع ))الف(( وجود دارد ، کاری از نوع ))ب(( را انجام ندهید . وقتی کاری از نوع ))ب((
باقی مانده است کار نوع ))ج(( را انجام ندهید .
کار نوع ))د(( را انجام دادن آن را به دیگران بسپارید . کاری که ))ه(( است را حذف کنید .
))الف- ((۱راانتخاب کنید و آن قدر به آن کار ادامه دهید تا ۱۰۰درصد کار تمام شود .
به خود نهیب بزنید ک )) برگرد سر کارت ! برگرد سر کارت ! ((
زود از خواب بیدار شوید و بدون وقفه کار کنید .
)) هرگز نباید کارهای مهم را رها کنید و به کارهای کم اهمیت بپردازید . مهم ترین کلمه در کار مدیریت
زمان دادن جواب )) نه (( است . به هر کاری که ارزش زیاد ندارد جواب )) نه (( بدهید .

هرگاه کار مهمی انجام می دهید به وجد می آیید و اشتیاق پیدا می کنید و بر عزت نفس خود می افزایید ،
احساس می کنید انرژی پیدا کرده اید و قوی تر شده اید . به احساس شادمانی بیشتر می رسید و بیشتر
کنترل زندگی خود را به دست می گیرید .
هر وقت احساس کردید می خواهید در کاری مسامحه کنید ، با خود به تکرار بگویید که )) همین حالا انجام
بده ! همین حالا انجام بده ! ((

. ۱۵همه روزه هدفهایتان را مرور کنید
آن چه را که بتوانید پیوسته در ذهن خود نگه دارید ، می توانید به آن برسید .
برای اینکه در هدف گذاری موثر و دقیق شوید ، اندیشه مثبت باید تبدیل به )) دانستن مثبت (( شود .
باید کاملاَ بدانید و معتقد باشید که در رسیدن به هدف خاصی موفق عمل خواهید کرد . باید بدون
کمترین تردید کارهایتان را بکنید .
ذهن نیمه هشیار خود را برنامه نویسی کنید
هر کاری که برای برنامه نویسی ذهن ناهشیار خود بکنید به شما کمک می کند تا سریعتر به هدفهای خود
برسید . هدف شما در برنامه ریزی ذهنی این است که هدفهایتان را به اعماق ذهن نیمه هشیار خود
بفرستید تا قدرتی از آن خود پیدا کنند . این روش به شما کمک می کند تا این کار را بکنید .
هدف گذاری باید نظم دار باشد نه شانسی و اتفاقی ، بعضی از نویسندگان توصیه می کنند که هدف
هایتان را ماهی یک بار مکتوب و مطالعه کنید . بعضی نیز هفته ای یک بار را توصیه کرده اند . آنچه من
آموختم قدرت نوشتن و بازنویسی هدفها در هر روز زندگی بود .
دفترچه یادداشت قابل حملی تهیه کنید به شکلی که بتوانید به هر جایی که می روید آن را باخود ببرید .
همه روزه این دفترچه را باز کنید و در آن بدون مراجعه به فهرست قبلی ده تا پانزده هدف از مهم ترین
هدفهایتان را بنویسید . این کار را همه روزه انجام بدهید . وقتی این کار را می کنید ، اتفاقات جالب
توجه مختلفی می افتد .
زندگی شخصی و کاری شما تغیرات چشمگیر می کند . ذهنتان پر از ایده و فراست می شود . شما شروع
به جذب دیگران می کنید ، منابع را به زندگی خود می کشانید تا بتوانید به هدفهای خود برسید می
توانید به سرعت پیشرفت کنید . گاه سرعت این پیشرفت به قدری زیاد است که احساس هول و هراس
می کنید . همه چیز در زندگی شما تغیر می کند .
ذهن نیمه هشیار خود را فعال کنید
ذهن نیمه هشیار شما با جملات مثبت که به زبان حال حاضر باشد فعال می شود . هدفهایتان را به گونه ای
بنویسید که انگار پیشاپیش به آن ها دست یافته اید . فرمان شما باید مثبت باشد زیرا ذهن نیمه هشیار
نمی تواند فرامین منفی را پردازش کند . ذهن نیمه هشیار نسبت به عبارات مثبت و به زبان حال حاضر
حساسیت نشان می دهد . ذهن شما شیفته زمان های پایان کار است . حتی اگر ندانید که هدفتان چگونه
صورت خارجی پیدا خواهد کرد . همیشه برای خود زمان ضرب الاجلی را مشخص نمایید .

پس از آنکه هدفتان را به شکلی مثبت ، شخصی و زمان حاضر مکتوب کردید ، دست کم سه راه و روشی
را مکتوب کنید که به کمک آن بتوانید سریعاَ به هدف خود دست پیدا کنید .
بهترین زمان برنامه نویسی ذهن
یکی آخر شب و قبل از رفتن به رختخواب ، و دیگر صبح اول وقت قبل از اینکه خانه را ترک می کنید .
وقتی هدفهایتان را در شب بازنویسی و مرور می کنید ، آنها را در ذهن ناهشیارتان برنامه نویسی می
نمایید . در این زمان ، ذهن نیمه هشیار در حالی که شما در خواب هستید فرصتی پیدا می کند تا هدفهای
شما را مرور کند . معمولاَ صبح که از خواب بیدار می شوید کارهای جالبی برای انجام دادن پیدا میکنید تا
به اهداف خود دست پیدا کنید .
وقتی در صبح هدفهایتان بازنویسی و مرور می کنید ، خود را برای مثبت اندیشی آماده می سازید . نتیجه
بازنویسی و مرور هدفها در روز ، صبحها و شامگاهان این است که آنها را به اعماق بیشتر ذهن نیمه
هشیار خود می فرستید . این گونه به تدریج از اندیشیدن مثبت به دانستن مثبت می روید . به این
نتیجه می رسید که هدفهای قابل دسترسی دارید و تنها باید زمانی بگذرد تا برآنها دست پیدا کنید .

. ۱۶پیوسته هدفهایتان را مجسم کنید
تمامی موفقیت های زندگی شما با بهبود در تصاویر ذهنی شما امکان پذیر می شود . شما به سبب تصویر
ذهنی خود در جایی که هم اکنون وجود دارید قرار گرفته اید . وقتی تصاویر ذهنی درون خود را تغییر
می دهید ، دنیای بیرون شما تغییر می کند تا با این تصاویر همخوانی داشته باشد .
تصویر سازی قانون جذابیت را فعال می کند و در نتیجه آن افراد ، موقیتها و منابعی را که برای رسیدن به
هدف هایتان به آن احتیاج دارید به سوی شما جلب و جذب می شوند .
وین دایر می گوید : )) هر وقت باور کردید ، آن را می بینید . (( جیم کتکارت می گوید : )) آن کسی را که
ببینید ، همان او می شوید . ((
آلبرت اینشتین می گفت : )) تصور و تجسم مهم تر از واقیتها هستند . (( ناپلئون بناپارت هم می گفت :
)) تصور بر دنیا حکومت می کند . (( و ناپلئون هیل معتقد است : )) آنچه را ذهن انسان بتواند تصور و
باور کند . می تواند به آن دست پیدا کند . ((
اهمیت پنداره
رایج ترین ویژگی های رهبران در تمامی سطوح و در تمامی اعصار ، پنداره است . این بدان معناست که
رهبران می توانند یک آینده آرمانی را مدتها قبل از آنکه تحقق یابد در ذهن خود مجسم کنند .
موفقها کسانی هستند که می توانند نوع موفقیتی را که می خواهند در آینده از آن برخوردار شوند ،
پیشاپیش تصور کنند . ذهن شما و تصاویر ذهنی شما پیوسته متوجه چیزهایی که می خواهید و شخصی
که می خواهید به او تبدیل شوید ، باشد .
جسم فیزیکی شما ذهنی از آن خود ندارد . کمترین حرکت انگشتان شما به وسیله کامپیوتر مرکزی یعنی
مغز شما کنترل می شود . این مغز شماست که از طریق نخاع فرامین لازم را به عضلات شما می دهد تا یک
فعالیت فیزیکی انجام دهند . با تصویر سازی در واقع کامپیوتر اصلی خود را آموزش می دهید . شما ذهن
خود را آموزش می دهید تا عملکردی را که دوست دارید ، به نمایش بگذارید .
چهار بخش تصویر سازی
با کدام تکرار ؟
نخستین جنبه فعال سازی ، تناوب و تکرار آن است . هرچه تصویر را بیشتر در ذهن خود تکرار کنید ،
بیشتر این تصویر در ذهن نیمه هشیار شما ثبت می شود .

چه مدتی ؟
عنصر دوم تصویر سازی مدت آن است . چه مدت در روز صرف تصویر سازی ذهنی می کنید .وقتی در
حالت آرمیده قرار می گیرید ، می توانید چند دقیقه تصویر مورد نظر را در ذهن خود مجسم کنید . هرچه
بیشتر بتوانید این کار را بکنید ، بهتر می توانید تصویر را به عمق ذهن نیمه هشیار خود بفرستید .
با کدام روشنی ؟
عنصر سوم تصویر سازی ، روشنی و شفافیت است . رابطه مستقیمی میان دیدن تواَم با روشنی و شفافیت
نتیجه یا عملکرد و تبدیل کردن آن به واقعیت وجود دارد . اما هرچه بیشتر آن را بنویسید ، مرور کنید و
در ذهن خود تصویر سازی کنید ، برایتان روشنتر و شفاف تر می شود .
با کدام شدت ؟
چهارمین عنصر تصویر سازی ، شدت آن است . اگر احساس شما به اندازه کافی شدید و پر محتوا باشد و
اگر تصویر ذهنی شما از شفافیت کافی بهره داشته باشد ، هدفتان بلافاصله تحقق پیدا می کند .
آرمان سازی
آرمان سازی در نهایت شکل دیگری از تصویر سازی است .به خاطر داشته باشید هدفی را که نبینید ،
نمی توانید به آن بزنید . اما اگر دقیقاَ بدانید که چه می خواهید .سرانجام به آن دست پیدا می کنید .

. ۱۷ذهن فراهشیار خود را فعال کنید
یک کامپیوتر را در نظر بگیرید که می توانید هر برنامه ای را به آن بدهید و هرسوالی را از آن بپرسید تا
به موقع جواب صحیح را به شما بدهد ، تمام جواب های این کامپیوتر درست است .
شما صاحب چنین کامپیوتری هستید . می توانید در هر لحظه ای که بخواهید از این کامپیوتر استفاده کنید
. اسم این کامپیوتر )) ذهن فراهشیار (( است . این بزرگترین استعدادی است که شناسایی شده است .
می توانید در هر لحظه که بخواهید از آن به سود خود استفاده کنید .
راه گشای مهم در همه زمینه ها در طول تاریخ حاصل عملکرد ذهن فراهشیار بوده است . ادیسون در
تمام مدت زندگی از ذهن فراهشیار خود استفاده کرد . او در دقایقی از روز به طور منظم می خوابید تا
برای دستیابی به فراست و علم و اطلاع از ذهن فراهشیار خود استفاده کند .
قانون فعالیت فراهشیار می گوید : هر اندیشه ، برنامه ، هدف یا ایده ای که به طور پیوسته در ذهن
هشیار جای بگیرد ، به وسیله ذهن فراهشیار به واقیت تبدیل می شود . تنها محدودیتی که ذهن
فراهشیار شما دارد آن محدودیتی است که خود شما برایش در نظر می گیرید .
شرایط مناسب برای عمل
ذهن فراهشیار زمانی کارش را عالی انجام می دهد که که شما در شرایط آرامش ذهنی ، اطمینان خاطر و
راحت و آرمیده قرار داشته باشید . هرگاه در خلوت به شرایط آرمیدگی می رسید ، هر گاه با طبیعت خلوت
می کنید ، ذهن فراهشیار شما شروع به کار می کند .
هر گاه به خلوت می روید و به صدای نازک درون خود گوش فرا می دهید ، صدای نجوای ذهن فراهشیار
خود را می شنوید .
ذهن فراهشیار در شرایط داشتن هدف های روشن ، مکتوب ، مشخص ، به شدت خواستنی که به طور
مرتب و منظم در ذهن تصویر و مجسم شود و پیوسته در جانب تحقق آن تلاش گردد ، فعال و تحریک
می شود .
خوش اقبالی و هم زمانی
ذهن فراهشیار به دو پدیده اشاره دارد که معمولاَ در تمام مدت زندگی آن را به طور منظم تجربه می کنید
یکی خوش اقبالی و دیگری هم زمانی . هرچه از ذهن فراهشیار خود بیشتر استفاده کنید ، بیشر میتوانید
از این دو تجربه عالی و خوشایند برخوردار گردید .

خوش اقبالی فرآیند کشفیات خوشایند در جاده زندگی است . هرگاه هدف روشن و واضحی داشته باشید
و پیوسته و به طور منظم به آن فکر کنید و در راستای تحقق آن تلاش نمایید ، حوادث خوشایندی در
زندگی شما اتفاق می افتد که در نتیجه آن سریعتر می توانید به هدفهای خود دست پیدا کنید .
اگر شما با آرامش و اطمینان خاطر به جادوی خوش اقبالی معتقد باشید ، آن را بارها و بارها تجربه خواهید
کرد .
پدیده دومی که آن را به طور منظم تجربه می کنید )) هم زمانی (( نامیده می شود . این متفاوت از قانون
علت و معلول است . قانون علت و معلول می گوید هر اتفاقی به دلیلی رخ می دهد ، می توان برای هر
معلولی علتی پیدا کرد .
اما در مورد همزمانی ، تنها رابطه میان دو حادثه هم زمان معنایی است که با توجه به هدفهایی که در
بخشهای مختلف زندگی دارید به آن می دهید .
مثال : شما هدف دوبرابر کردن حقوق برای خود را در نظر می گیرید . اما به یکباره از کار خود اخراج می
شوید . به نظر می رسد که با مشکل روبرو شده اید . اما روز بعد یکی از دوستانتان از شما می پرسد آیا تا
کنون به فکرتان رسیده است که در زمینه به خصوصی کار کنید . معلوم می شود مقالات زیادی در این
زمینه خوانده اید و اطلاعات زیادی دارید اما به فکر شما نرسیده بود که در این زمینه فعالیت کنید . در
یک شرکت استخدام می شوید و بعد از یک سال درآمد شما در مقایسه با سال قبل دوبرابر می شود .
به نظر می رسد اینها حوادثی جدا و مجزا بودند . اما وجه مشترکی دارند . آنها به شما کمک کردند به
هدفی که برای خود انتخاب کرده بودید ، برسید و درآمدتان را دو برابر کنید .
دو روش برای فعال کردن ذهن فراهشیار
اول باید برای دستیابی به هدفتان از تمرکز فراوان بهره داشته باشید . با تمام وجود به کاری که می کنید
دل بدهید . به آن بیندیشید ، درباره اش حرف بزنید ، درباره اش بنویسید ، نوشته خود را بازنویسی
کنید و همه روزه آن را مرور نمایید . هر کاری را که می توانید ، انجام بدهید تا شما را به هدفتان نزئیک
کند .
دوم باید در شرایط آرمیدگی قرار بگیرید و ذهنتان را در جای دیگری سرگرم کنید . برای مثال وقتی به
مرخصی و تعطیلات می روید ، اغلب درگیر فعالیت دیگر می شوید که به هدفها و مسائل خود توجه نمی
کنید . به نظر می رسد هرچه بیشتر در حالت آرامش قرار بگیرید ، ذهن فراهشیار شما به سرعت
بیشتری ایده ها و فراستهای لازم را در اختیار شما قرار می دهد .
ذهن فراهشیار شما دقیقاَ همان جوابی را که می خواهید ، به شما می دهد . بنابر این وقتی از ذهن فرا
هشیار الهام می گیرید ، باید بلافاصله دست به کار شوید .

سه کیفیت خاص
ایده یا راه حل ذهن فراهشیار از سه کیفیت برخوردار است .
اول به هر جنبه مسئله جواب می دهد و یا آنچه را که برای رسیدن به هدف احتیاج دارید ، در اختیارتان
می گذارد . جواب از همه جهات کامل است .
دوم ، الهام ذهن فراهشیار طبیعی ، ساده و صد در صد مناسب حل مسئله است .
سوم ، راه حل ذهن فراهشیار به شما شادی و هیجان می دهد و حتی شما را به وجد می آورد .

. ۱۸درهمه مواقع انعطاف داشته باشید
در شرایط تغییر و تحول شدید ، مهم ترین کیفیتی که می توانید ارایه بدهید داشتن انعطاف است .
نقطه مقابل انعطاف ، سختی و بی انعطافی است . به عبارت دیگر ، اشخاص بدون انعطاف نمی توانند خود را
با شرایط و اطلاعات جدید همگام کنند . نقطه مقابل اندیشه انعطاف پذیر ، اندیشه مکانیکی یا اندیشه
ثابت است . اگر می خواهید موفق ظاهر شوید ، به کیفیت انعطاف نیازمند هستید .
تغییر با توجه به ماهیت خود قابل پیش بینی نیست . تحت تاَثیر تغییر اغلب مجبور می شویم که یک شبه
برنامه های خود را تغییر بدهیم . در نتیجه باید در اندیشه خود انعطاف پذیر باقی بمانیم .
سه عامل که بر تغییر تاَثیر می گذارد
اولین عامل تغییر ، انفجار اطلاعات و دانش در بخش های مختلف زندگی است . رسیدن به علم و اطلاعات
جدید در بازار رقابتی می تواند به یکباره دینامیک کار و کاسبی شما را تغیییر بدهد . یک محصول یا
خدمت جدید که بتواند سرعت دستیابی شما به اهدافتان را افزایش بدهد بر تمام زندگی شما تاَثیر می
گذارد .
عامل دوم ، رشد سریع و توسعه تکنولوژی جدید می باشد . هر دانش فنی جدید منجر به پیشرفت در
تکنولوژی می شود و در نتیجه آن اشخاص در موقیتی قرار می گیرند که کارهایشان را سریعتر ، بهتر ،
ارزانتر و ساده تر انجام بدهند . سرعت تغییرات تکنولوژی هر روز افزایش می یابد .
لازم است برای هر جنبه از کارتان یک برنامه حمایتی داشته باشید . بدانید هر کاری که می کنید . دیر یا
زود باید آن را متوقف سازید و جای آن را با محصول یا خدمت جدیدی عوض کنید .
سومین عامل رقابت است ، رقبای شما در سطح محلی ، ملی و بین المللی ، از هر زمان دیگری مصمم تر و
خلاق تر شده اند . آن ها در این فکرند که مشتریان شما را از شما دور کنند . جریان نقدی شما را کاهش
دهند و شما را از گردونه خارج سازند . رقبا از اطلاعات و تکنولوژی جدید برای کنار گذاشتن شما استفاده
می کنند .
از آنجایی که انعطاف دارید ، به سرعت از فرصت جدید بهره می گیرید و در جهت جدید به حرکت در می
آیید . محصول جدیدی تولید می کنید و در بازار جدید به فروش می رسانید . اما در انتهای مسیر ، مجدداَ
موانعی بر سر راهتان سبز می شود اما بار دیگر دری به روی شما گشوده می شود و فرصت جدیدی دست
می دهد
مهم ترین قاعده انعطاف پذیری : )) بدانید که دقیقاَ جه هدفی را دنبال می کنید ، اما برای دستیابی به آن
انعطاف نشان بدهید . ((

. ۱۹خلاقیت ذاتی خود را آزاد کنید
اشخاص به طور متوسط ۱تا ۲درصد ظرفیت مغزی خود را در زندگی و کارشان مورد استفاده قرار می
دهند . بقیه ظرفیت ذخیره شده است . نیازی به معجزه ندارید که در زندگی خود به نتایج عالی و ملموس
برسید . تنها کافی است اندکی بیشتر از نیروی فکری خود استفاده کتید .
اگر در حال حاضر تنها از ۲درصد توانمندی ذهنی خود استفاده می کنید ، و اگر بتوانید این ۲درصد را
به ۴درصد افزلیش دهید ، می توانید در آمد خودتان را دو برابر کنید ، در شغل و حرفه تان پیشتازی
کنید و زندگی تان را متحول سازید .
در کودکی و در مدرسه خلاقیت کودکان کشته می شود ، اما خلاقیت یک توانمندی طبیعی و نرمال است که
همه می توانند از آن بهره داشته باشند . خلاقیت مادر زادی است ، بخشی از ساختار ژنتیک است .
خلاقیت به سان یک عضله است . اگر از آن استفاده نکنید ، آن را از دست می دهید . مانند عضله که اگر
آن را ورزش ندهید تحلیل می رود ، خلاقیت هم اگر تمرین داده نشود ، تحلیل می رود .
آمادگی جسمانی و آمادگی ذهنی به لحاظ گوناگون با یکدیگر شباهت دارند . برای اینکه عضلات ذهنی خود
را تقویت کنید ، باید ذهن خود را ورزش دهید و تحت فشار بگذارید . باید نظرها و راه حلهایی برای از
میان برداشتن مسائل و مشکلات خود پیدا کنید .
به طور منظم سیال سازی ذهنی را تمرین کنید
از سیال سازی ذهنی نتایجی که به دست می آورید شگفت انگیز است و زندگی شما را متحول می سازد .
قلم و کاغذ را بردارید . در بالای صفحه هدف یا مسئله خود را به شکل سوال بنویسید . هرچه سوال
ساده تر و خاص تر باشد ، کیفیت جوابهایتان بهتر خواهد بود .
توجه داشته باشید جواب های شما باید شخصی ، مثبت و به زمان حال باشد . بهترین زمان صبح اول وقت
است . هر روز صبح یکی از هدفها را انتخاب کنید ، آن را به شکل یک سوال بنویسید و بعد برای آن
بیست جواب پیدا کنید و بعد بلافاصله روی یکی از جواب ها دست به کار شوید .
یک شخص معمولی اگر از سیستم معینی برای حل مسائل خود استفاده کند ، بهتر از اشخاص به شدت
تحصیل کرده ای که از روش به خصوصی استفاده نمی کنند به موفقیت می رسد .
مکتوب کنید
همیشه روی کاغذ فکر کنید و همه چیز را مکتوب کنید . وقتی مطلبی را می نویسید ، میان مغز و دست
شما اتفاقی می افتد . وقتی مطالب را مکتوب می کنید ، موضوع برایتان روشن تر می شود . بهتر فکر می
کنید . تیزبین تر می شوید ، از خلاقیت بیشتری برخوردار می شود .
به دو سوال جواب بدهید
بدترین سه اتفاقی که ممکن است طی ماه ها و سال های آینده بیفتد کدام است ؟
این ها را مکتوب کنید . با خود صادق باشید .
بعد از آن از خود بپرسید : بهترین سه اتفاقی که ممکن است طی ماه ها و سال های آینده بیفتد کئام
است ؟
برای جواب به این دو پرسش میتوانید از روش سیال سازی ذهنی استفاده کنید .

. ۲۰همه روزه کاری انجام بدهید
اشخاص موفق به شدت عمل گرا هستند . آن ها درمقایسه با ناموفقها سریعتر حرکت می کنند . پر تلاش
تر هستند روز ها زودتر از دیگران شروع می کنند و شبها دیرتر می خوابند . آنها پیوسته در حال حرکت و
جنبش هستند .
باید میزان دریافتیهای خود را افزایش بدهید ، باید کمیت و کیفیت نتایج خود را تغییر بدهید . اگر می
خواهید بیشتر برداشت کنید ، باید بیشتر بگذارید . راه دیگری وجود ندارد . باید کاری را که به شما
متحول می شود باید زودتر تحویل بدهید یا به موقع .
)) موفقیت شما در زندگی با کاری که پس از انجام دادن کاری که از شما انتظار دارند می کنید تناسب
مستقیم دارد . ((
توماس جفرسون می گفت : )) یک لحظه دست از تلاش برندارید . این گونه فرصتی برای شکایت کردن
پیدا نمی کنید . اگر همیشه در حال انجام دادن کاری باشیم ، به موفقیتهای باور نکردنی می رسیم . ((
او در جای دیگری می نویسد: )هرگز اتفاق نیفتاد که به هنگام طلوع خورشید من هنوز در دختخواب باشم(
آلن لاکین ، متخصص مدیریت زمان ، می گوید : )) سرعت حرکت زیاد لازمه موفقیت است . ((
تام پیترز می گویدهمه موفقها تعصب کار دارند . مهم این است که کارهای اصلی را انتخاب کنید و بعد با
احساسی از اضطراب دست به کار شوید . این کلید اصلی موفقیت است .

. ۲۱مداومت کنید تا به موفقیت برسید
عادت شجاعت را می توانید مانند هر عادت موجب موفقیت بیاموزید . برای این کار باید بر هراس های
خود غلبه کنید و هم زمان با آن شجاعت و اعتماد به نفس را که به شما امکان می دهد با فراز و نشیب
های زندگی برخورد کنید ، در خود ایجاد نمایید .
ما با دو ترس عمده روبرو هستیم . ترس از شکست که سبب می شود نمی توانم ، نمی توانم را صرف
کنیم ، و دوم ترس از رد شدن و مورد بی اعتنایی واقع شدن که مجبورمان می کند بگوییم مجبورم ،
مجبورم ، مجبورم .
ترس می تواند ناشی از جهل باشد . وقتی اطلاعات محدود داریم ، ممکن است از نتایج عمل خود بهراسیم.
اما عکس این هم مصداق دارد . عمل جمع آوری اطلاعات و تجربه در یک زمینه خاص به ما شجاعت و
اطمینان خاطر بیشتر می دهد . عامل دیگر هراس ، بیماری یا خستگی است .
))شجاعت مقاومت کردن در برابر هراس و مسلط شدن بر آن است . شجاعت به معنای نبود هراس
نیست(( انسان شجاع کسی است که به رغم هراس به جلو حرکت می کند .
وقتی با هراسهایتان برخورد می کنید و به جانب آنچه از آن می ترسید به حرکت در می آیید ، هراسهایتان
کاهش می یابد و در ضمن عزت نفستان کاهش پیدا می کند .
اما وقتی از آن چه می ترسید اجتناب می کنید ، بر هراستان اضافه می شود تا آن که بر تمامی ابعاد زندگی
شما چنگ می اندازد . وقتی هراستان بیشتر می شود ، عزت نفس ، اعتماد به نفس و حرمت نفستان
کاهش پیدا می کند .
وقتی هراسهایتان را شناسایی کردید باید به طور عینی هراسهایتان را تحلیل نمایید .
می توانید فر آیند افزایش شجاعت و از میان بردن هراس را با پرداختن به اعمال و اقداماتی که با رفتار
های شجاعت و اعتماد به نفس سازگار باشد افزایش بدهید . هر چه را که بارها و به تکرار تمرین بکنید ،
تبدیل به یک عادت جدید می شود . با شجاعانه رفتار کردن می توانید در هر جایی که لازم باشد به
شجاعت برسید .
آینده مطعلق به کسانی است که ریسک می کنند ، نه آنهایی که دنبال تاَمین امنیت می گردند . هرچه
بیشتر به ایمنی و امنیت فکر کنید ، از آن به میزان کمتری برخوردار می گردید . اما هرچه دنبال فرصت
مناسب بیشتری بگردید ، با احتمال بیشتری به آن دست پیدا می کنید .

مهم ترین کیفیت برای رسیدن به موفقیت داشتن نظم و انضباط شخصی است . نظم و انضباط شخصی
بدین معناست که در خود از توانمندی برخوردارید تا کاری را که باید انجام بدهید ، در زمان معینی انجام
بدهید ، خواه این کار را دوست داشته یا نداشته باشید .
در کارهایتان مداومت و پیگیری داشته باشید . استعداد و نبوغ جای مداومت را نمی گیرد ، تحصیل به
تنهایی جای مداومت را نمی گیرد . دنیا پر از تحصیل کرده های مفلوک است . مداومت و عزم جزم هستند
که حرف آخر را می زنند .
)) اغلب اشخاص در حالی که با موفقیت فاصله ای ندارند ، دست از کار می کشند ، آن ها در آخرین لحظه
تسلیم می شوند . ((
هرودوت می گوید : )) بعضی ها در حالی که تقریباَ به هدف رسیده اند ، دست از کار می کشند . و حال
آنکه جمعی دیگر در آخرین لحظه بر تلاش های خود می افزایند و به موفقیت می رسند . ((

نتیجه
همین امروز دست به کار شوید
مهم ترین کاری که در زندگی خود می توانید بکنید این است که برای اجرای برنامه ها به منظور دستیابی
به هدفهای خود دست به کار شوید و کاری صورت دهید . هرچه بیشتر امتحان و تلاش کنید ، سریعتر به
پیروزی می رسید . رابطه مستقیمی میان دست به کار شدنها و رسیدن به هدف وجود دارد .
آبتین زمانی

هدف